دندان های اژدها
تحلیل زبان شناسی بر روی نسخه های خطی مختلف از دوره های گوناگون، نشان می دهد آن هنگام که شمشیرهایی با تیغه خمیده به طور برجسته و عمده مورد استفاده قرار می گرفت،
نویسنده: دکتر منوچهر مشتاق خراسانی*
ترجمه: اشرف حاجی**
ترجمه: اشرف حاجی**
تحلیل زبان شناسی بر روی نسخه های خطی مختلف از دوره های گوناگون، نشان می دهد آن هنگام که شمشیرهایی با تیغه خمیده به طور برجسته و عمده مورد استفاده قرار می گرفت، شمشیرهای دولبه مستقیم هم همیشه در کنار شمشیرهای خمیده مورد استفاده بوده و این مسئله در اسناد و شواهد بسیار فراوان به چشم می خورد. و اغلب اوقات جای تعجب است که محققان غربی بر این باور بودند که تمام تیغه های شرقی از جمله شمشیرهای بلندخمیده و دارای انحنا بودند، در حالی که شمشیرهای مستقیم ایران همه آنها بدون استثنا به همان اندازه مانند شمشیرهای همتای خمیده اشان مورد استفاده بوده اند. به طور مثال در نسخه خطی داستان حسن کرد شبستری، بین یک نوع از شمشیر با نام شمشیر دو دم تمایز قائل شده است (نگاه کنید به داستان حسین کرد شبستری، 167:1382/2003). باید توجه داشت که معانی دم "لبه" و معنی تحت اللفظی برای این عبارت "شمشیر دولبه" است یعنی شمشیرهای مستقیم دو لبه. همان گونه که من قبلاً یادآوری کردم در "تیغه های دم شیری: تولد شمشیر (نگاه کنید به CAAMXIV5)
عبارت شمشیر صریحاً به شمشیر خمیده ارتباط ندارد، بلکه این عبارتی عمومی است که در ایران استفاده می شود و اشاره دارد به هر نوع شمشیر از جمله آنهایی که تیغه های مستقیم دارند. در نسخه های خطی ایرانی اغلب صفت هایی برای مشخص کردن تفاوت بین آنها اضافه می شود؛ همانند شمشیر کج و شمشیر خم(هر دو به معنی شمشیر خمیده است). بعدها در طی دوران قاجار عبارت شمشیر کج قزلباشی (شمشیر خمیده قزلباش) استفاده می شد برای اشاره به شمشیرهای خمیده ای که جنگجویان قزلباش صفوی از آن استفاده می کردند(نگاه کنید به نسخه های خطی رستم التواریخ، آصف، 97:1382/2003).
غیر از شمشیر دو دم به عبارت دیگری توسط محققان برای شمشیرهای دو لبه مستقیم مواجه می شویم و آن شمشیر دو رویه است که معنی تحت اللفظی شمشیر دو لبه است و در نسخه خطی ظفرنامه در دوران قاجار به کار رفته است. اما در همان نسخه خطی عبارت شمشیر یک رو، همچنین برای اشاره به شمشیرهای یک لبه- به معنی شمشیرهای یک لبه خمیده- به کار رفته است. (نگاه کنید به ظفرنامه نادری 191:1346/1968). همچنین در نسخه های خطی ایرانی، نسخه خطی دوره افشاریه، جهانگشای نادری و نسخه خطی دوره قاجاریه، شاهنشاه نامه و ظفرنامه، عبارت تیغ برای اشاره به شمشیر استفاده می شد. در نتیجه صفت هایی همراه با تیغ به ویژه برای شمشیرهای مستقیم یا شمشیرهای خمیده به کار می رفت همانند تیغ کج. از طرف دیگر در نسخه خطی دوره قاجار، ظفرنامه، تیغ راست به کار رفته که به تیغه شمشیر مستقیم اشاره دارد(نگاه کنید به نادری 52:1346/1968). با وجود این ویژگی و تا حدی پیچیدگی نام آنها، در اکثر مواقع اصطلاح شمشیر یا تیغ تنها به کار می رفت که به هر نوع شمشیر صرف نظر از شکل آن اشاره داشت.
Allan عقیده دارد که این نقش ها بر نفوذ چینی ها گواهی می دهد و بنا بر این نظریه اژدها و سیمرغ از طریق حمله مغول ها به ایران در قرن سیزدهم میلادی به هنر ایران معرفی شده بودند، اگرچه این نکته را باید مدنظر قرار داد که اژدها و سیمرغ افسانه ای هر دو در اوایل شاهنامه به طور مشخص آمده است. این واقعیت را نیز باید توجه داشت که فردوسی اساس شاهنامه اش را بر اسطوره های قدیمی ایرانی بنا نهاده است. پرواضح است که این دو مخلوق در اسطوره شناسی ایرانی خیلی قبل تر از امکان پذیرش آنها از فرهنگ چینی ها موجودیت داشته اند. معطوفی (528:1378/1999) بیان می کند که شمشیرهای مستقیم دولبه با نقش جدال میان اژدها و سیمرغ قبلاً در دوره تیموریان استفاده می شده، زمانی که آنان شمشیرهایی با تیغه های خمیده را نیز به کار می بردند. همچنین در طی دوران قاجار(1925-1794) دیده شد که تعدادی شمشیر با تیغه های مستقیم ساخته شده است. شاهان قاجار خودشان را وارثان سنت های صفویه می دانستند، چنان که نیاکانشان در دربار صفویه در اصفهان دوره دیده بودند. بنابراین درست کردن شمشیرهای مستقیم آنان بنا بر یک شیوه و سنت قدیمی بود. به عبارت دیگر سازندگان شمشیرهای مستقیم در زمان قاجار، به احتمال زیاد سنت های قدیمی تر را از دوره صفویه تعقیب می کردند.
لبدینسکی(1) (5:1992) بیان می کند که بعدها شمشیرهای مستقیم (شامل شمشیرهای مستقیم قاجاریه) دارای همان ویژگی هایی بودند که انواع اولیه آنها در قرون وسطی داشتند. شمشیرهای مستقیم ایرانی از قرون هفدهم و هجدهم میلادی تیغه هایی دارند که نوک آن گرد شده، ته بلچاق آن رو به پایین است و سردسته سه گوش دارند. بنابراین از همان خصوصیات دسته که در بعضی از شمشیرهای قدیمی تر موجود است، بهره گرفته اند.
نمادگرایی سلطنتی اژدها همان طور که توسط Melikianchirvani مطرح شده، باعث می شود بتوان نتیجه گرفت اژدهاهایی که بر ته بلچاق شمشیرهای مستقیم نمود پیدا کردند، در اصل نشان هایی بودند که برای اشاره به نمادگرایی سلطنتی به کار می رفت. شاید استفاده از اژدها بعدها به انواع مختلفی از اشیای فلزی گسترش یافت، اما تعابیر دیگری از مفهوم اژدها وجود داشت.
Allan و Gilmour اشاره دارند که یک سازنده شناخته شده هم عصر آنان از اصفهان به نام حسین بهمن اظهار می دارد که سرهای اژدهای پیرامون مرکز صفحه مشبک حک شده علم ها برای محافظت از آیات قرآن با دمیدن آتش تعبیر شده است. سرهای اژدها بر روی علم ها با سرهای اژدها بر روی دسته شمشیرهای مستقیم ایرانی از دوره قاجار یا حتی قبل از آن، مشابه هستند.
(Haaseetal (1993:166-7 یک علم اژدها به شکل مروارید به طول 44 سانتی متر و قطر 29 سانتی متر را توصیف می کند. او تاریخ آن را قرن هفدهم میلادی قرار می دهد؛ اما این که از ایران است یا ترکیه، مشخص نیست. به هر حال در خیلی از شواهد تاریخی موجود آورده شده که نام حضرت علی(ع) و همچنین دست فاطمه(س) قلم زنی شده در هر دو طرف، به شیعه و همین طور مذهب ایرانیان اشاره دارد. شش تا از اژدهاهایی که با شاخ ها و دندان ها به نظر ترسناک می آیند، سه تا در هر طرف در محلی بر روی این علم قرار دارند.
شمشیرهای مستقیم اولیه با تاریخ قبل از قرن هفدهم میلادی همگی بدون استثنا، اژدهایی ترسناک همراه با شاخ و دندان دارند همانند آنهایی که بر روی بلچاق های شمشیرهای مستقیم که تیغه قرن شانزدهم و دسته قرن هفدهم است. در مقایسه سرهای اژدها بر روی علم های شیعه و سرهای اژدها بر روی بلچاق های شمشیرهای مستقیم دوران قاجار، به نظر می رسد در سرتاسر این دوره زمانی، اژدها به صورت اهلی و رام ظاهر شده و در زمان قاجار دندان و شاخ اژدهای وجود ندارد و حذف شده است.
طبق نظر آلن و گیلمور(446:2000)، در روی سنگ های چخماق آتشزنه که در نقاشی های ترکمن قرن پانزده میدی نقش شده اند، اژدهاها مهاجمی تر به نظر می رسند و با دندان های به شدت ترسناک ظاهراً آماده جنگ هستند. این سرهای اژدهاهای مهاجم به اشیای متنوع فلزی متصل بودند. بسیاری از آنان با شاخ ها و نمونه های بسیاری با دندان ها وجود داشتند که به درنده خو بودنشان تأکید می ورزید. آلن و گیلمور همچنین به یک آتش افروز سنگ آتش زنه با سر اژدها اشاره می کنند که هم در قسمت سر و هم در بخش انتهایی بدن به لحاظ تقارن و نقش و نگار اسلیمی از ظرافت بیشتری برخوردار است و قدمت آن به اوایل دوره صفویه برمی گردد و تلفیقی از هنر اقوام تیموری و ترکمن است.
اگرچه سرهای اژدها بر روی انتهای بلچاق شمشیر بعدها در قرن پانزدهم تا شانزدهم میلادی ظاهر شدند، اما کاربردشان بر روی علم ها، در ایران رواجی بس طولانی داشت. به این موضوع (Wilcox (2001:13 تصریح می کند که اشکانیان و ساسانیان علم ها را در اشکال و اندازه های متنوع به کار می بردند. از گزارش های تاریخی رومی چنین برمی آید که بزرگ ترین واحد ارتش اشکانیان شامل 1000 سرباز بود که اژدها نامیده می شدند و علم هایی به صورت اشکال اژدها با خود حمل می کردند. علم های اژدها به صورت قدرتمند و ترسناکی درست شده و سر هر کدام به شکل اژدهایی که بر نیزه سوار شده بود، گردن اژدها خیلی شبیه بادنمایی بود که باد در آن دمیده می شد. این بادنما پر از باد می شد و شبیه به دم اژدها حرکت می کرد و نیز سر وصدای شبیه حیوانات از خود خارج می کرد(نگاه کنید به ذکاء: 1350:1971). ذکاء همچنین اظهار می دارد اشکانیان بودند که خصوصاً اژدها را می پسندیدند، اما دلیل این موضوع هنوز روشن نیست، پادشاهان اشکانی گردن بندهایی با تصویر اژدها می انداختند که گردن را فرا می گرفت(بدن شکل ماربود)؛ این مطلب در سکه های اشکانی کاملاً مشهود است. (Titley 1350/1971) بیان می کند که اژدهاهای ایرانی در مقایسه با اژدهاهای چینی که خصوصیت بی خطر و دوستانه ای دارند، درنده خو و ستیزه جو هستند. تفاوت جالب توجه دیگری که مغایرت دارد با نقش های هنر چینی، این است که در هنر چینی اژدها و سیمرغ با هم دوست هستند درحالی که در هنر ایرانی در اغلب کشمکش ها، این دو مخلوق هر یک با دیگری در موقعیت های درگیری، دشمنانی مهلک هستند.
در افسانه های ایرانی نماد اژدها تهدیدی است برای همه و خیلی از اوقات، تمامی ساکنان یک منطقه را از بین می برد. از این رو در شاهنامه از قهرمانان انتظار می رفت که در رویارویی مستقیم و تن به تن و یا با استفاده از ترفندهای هوشمندانه، اژدهاها را بکشند. بدین ترتیب استفاده از اژدها بر روی شمشیر از دیرباز معنایی فرهنگی در ایران داشته است.
شمشیرهای مستقیم قلم زنی شده با فولاد یکنواخت
شمشیرهای دارای فولاد بوته ای معمولاً طرحی شامی دارند و با درجات مختلف به لحاظ کیفیت و یا تزئینات یافته می شوند. بعضی عالی ودارای دسته های میناکاری شده و بعضی دسته های طلاکوبی شده یا طلاکوبی مکرر دارند. همه شمشیرهای مستقیم دوره قاجار بلچاق هایی روبه پایین را که در پایان به سراژدها ختم می شوند، ندارند. بعضی از بلچاق های شمشیرهای قاجار در پایان آن کفگیری شکل است. یک نمونه از آن در موزه نظامی تهران به شماره 117 نگهداری می شود که قلم زنی بسیار زیبایی با طرح های گلدار در پایه تیغه آن دارد. دسته آن شبیه همان شمشیرهای مستقیم دیگر قاجاریه است، اما انتهای بلچاق به یک دگمه یا برآمدگی تمام شده مانند شمشیرهای خمیده ایرانی منتهی می شود. این نمونه یک تیغه آب دار با طرح شامی دارد. اما جالب ترین خصوصیت آن این است که تیغه به سمت نوک پهن می شود که برای این نوع از شمشیر غیرمتعارف است.
تیغه های فولاد یکنواخت(کربن بالا) یا با تزئینات قلم زنی شده در پایه و یا تیزآب شده و یا در واقع بدون تزئینات در کل آن نیز پیدا می شوند. تیزآب در مقایسه با با قلم زنی کار کم قوتی است. تیزآب در دوران قاجار توسعه یافت و نسبت به قلم زنی کم خرج تر بود(نگاه کنید به 1985:1 Motamen Reid). آلن و گیلمور، مراحل تیزآب را طبق معیارهای آن موقع توضیح می دهند که در ادامه آمده است:
ابتدا نوشته ها را در روی سطح تیغه با لاک الکل می نویسند. بعد از این که نوشته ها خشک شد، فولاد را دراسید فرو می برند. در نتیجه نوشته ها برجسته و زمینه اندکی خورده می شود. کیفیت تیزآب در این تیغه ها نسبت به یکدیگر بسیار تفاوت دارد. بعضی از شمشیرها به لحاظ کیفیت تیزآب از کیفیت بالایی برخوردار می شوند، که مشخص می شود مراحل تیزآب تا چندین بار تکرار شده است؛ درحالی که بعضی از آنها از کیفیت ضعیفی برخوردارند.
همچنین این موضوع نیز مهم است که محقق شود، بعضی از این تیغه های تیزآب شده از تیغه تیزی برخوردار است. بعضی از آنها فقط از قسمت سومین بخش انتهایی نزدیک نوک شمشیر تیز هستند. این نکته باید یادآوری شود که تیغه های تیزآب شده لزوماً به این معنا نیست که تیغه های آنها کاربردی نیستند؛ تمای ساطورهای قصابی که مورد استفاده قرار می گرفت، به همین روش تیزآب شده بود.
همان طور که در بالا مطرح شد، در یک سیر زمانی شمشیرهای خمیده جایگزین شمشیرهای مستقیم شدند، اما این بدان معنا نیست که ساخت شمشیرهای مستقیم یکسره متوقف ماند و ناگهان در دوره قاجار دوباره ساخت آنها از سر گرفته شد. نمونه هایی از تیغه های دولبه ایرانی از دوره تیموریان و بعد از آن وجود دارد. صفویان همچنین پافشاری کردند که خودشان را به شمشیرهای دولبه در نبرد چالدران مجهز کنند. جای تعجب نیست که شاهان قاجار که خودشان را وارثان دودمان صفویه مطرح می کردند، شمشیرهای دولبه مستقیم را به همان اندازه بسازند. این احتمالاً ادامه یک سنت قدیمی ساخت شمشیرهای دولبه در ایران بود و نه احیای تیغه های عرب، اسلامی صدراسم که توسط نیروهای مسلمان مورد استفاده قرار می گرفت.
آصف محمد هاشم(1382). رستم التواریخ: سلاطین سلسله های صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه به تصحیح عزیزالله علی زاده تهران: انتشارات فردوس
استرآبادی، میرزا محمدمهدی(1370). تاریخ جهانگشای نادری. مقدمه از عبدالعلی ادیب برومند. تهران: سروش.
رموز حمزه(1359). تهران: شرکت چاپ کتاب.
صبا، فتحعلی خان کاشانی. شهنشهنامه. نسخه دستخطی مشهد: آستان قدس رضوی.
نادری، امیرالشعرا (1346) ظفرنامه، تهران: انتشارات ملی مالک.
داستان حسین کرد شبستری(1382) به تصحیح عباس شبگاهی شبستری. تهران: مؤسسه انتشارات فرهنگی.
معطوفی؛ اسدالله(1378). تاریخ چهار هزار ساله ارتش ایران: از تمدن عیلام تا 1320 خورشیدی، جنگ ایران و عراق. دو نسخه تهران: انتشارات ایمان.
Allan. James(2003). Early Safavid Metalwork.
In: Jon Thompson and Sheila R.
Canby (eds.), Hunt for Paradise, Milan: Skira Editore, pp. 203-247.
Allan, James and Brian Glimour (2000).Persian Steel: The Tanavoli
Collection. Oxford: Oxford University Press.
Haase, Claus-Peter, Jens Krger and Ursula Lienert (eds.) (1993). Oriental
Splendour: Islamic Arg from the German Private Collections. Hamburg: Edition Temmen.
Lebedynsky, Iarslav (1992). Les Armes Orien- tales. La Tour du Pin: Editions
du Portail.
Levykin, A.K. (2002). Catalog descriptions (34-57 , 59-69). In: V. Tumanovskiy
and V. Polushkina (eds.), Armoury Champer of the Russian Tsars: One
Hundred Items from the Russian Emperors, St Petersburg: Atlant.
Motamen Reid, Mehry (1985). Persian Etching Designs. Maryland: Stemmer
House Publishers.
Titley, Norah M(1979). Dragons in Persian, Mughal and Turkish Art. London:
British Library.
Wilcox, Perer (2000). Rome's Enemies (3). Oxford: Osprey Publishing.
منبع:دانشمند-ش551
عبارت شمشیر صریحاً به شمشیر خمیده ارتباط ندارد، بلکه این عبارتی عمومی است که در ایران استفاده می شود و اشاره دارد به هر نوع شمشیر از جمله آنهایی که تیغه های مستقیم دارند. در نسخه های خطی ایرانی اغلب صفت هایی برای مشخص کردن تفاوت بین آنها اضافه می شود؛ همانند شمشیر کج و شمشیر خم(هر دو به معنی شمشیر خمیده است). بعدها در طی دوران قاجار عبارت شمشیر کج قزلباشی (شمشیر خمیده قزلباش) استفاده می شد برای اشاره به شمشیرهای خمیده ای که جنگجویان قزلباش صفوی از آن استفاده می کردند(نگاه کنید به نسخه های خطی رستم التواریخ، آصف، 97:1382/2003).
غیر از شمشیر دو دم به عبارت دیگری توسط محققان برای شمشیرهای دو لبه مستقیم مواجه می شویم و آن شمشیر دو رویه است که معنی تحت اللفظی شمشیر دو لبه است و در نسخه خطی ظفرنامه در دوران قاجار به کار رفته است. اما در همان نسخه خطی عبارت شمشیر یک رو، همچنین برای اشاره به شمشیرهای یک لبه- به معنی شمشیرهای یک لبه خمیده- به کار رفته است. (نگاه کنید به ظفرنامه نادری 191:1346/1968). همچنین در نسخه های خطی ایرانی، نسخه خطی دوره افشاریه، جهانگشای نادری و نسخه خطی دوره قاجاریه، شاهنشاه نامه و ظفرنامه، عبارت تیغ برای اشاره به شمشیر استفاده می شد. در نتیجه صفت هایی همراه با تیغ به ویژه برای شمشیرهای مستقیم یا شمشیرهای خمیده به کار می رفت همانند تیغ کج. از طرف دیگر در نسخه خطی دوره قاجار، ظفرنامه، تیغ راست به کار رفته که به تیغه شمشیر مستقیم اشاره دارد(نگاه کنید به نادری 52:1346/1968). با وجود این ویژگی و تا حدی پیچیدگی نام آنها، در اکثر مواقع اصطلاح شمشیر یا تیغ تنها به کار می رفت که به هر نوع شمشیر صرف نظر از شکل آن اشاره داشت.
پیشینه تاریخی
بیشتر شمشیرهای دوره هخامنشیان(559-300 قبل از میلاد) کوتاه بودند و تیغه های دو لبه داشتند و معمولاً طول آنها بیشتر از 65 سانتی متر نبود. به هر حال شواهدی از نقش برجسته های این دوره اثباتی است بر این مدعا که شمشیرهای بلند هم موجود بودند. در طی دوران اشکانیان(250 ق.م-228 م) تیغه ها بلندتر شد و سنت ساخت شمشیرهای مستقیم بلند تا دوران ساسانیان (241-651 م) ادامه یافت. مهاجمان عرب به ایران نیز در مقابل ارتش ساسانیان شمشیرهای مستقیم دو لبه مشابهی را به کار بردند و بدین سان سنت به کار بردن شمشیرهای مستقیم در ایران حتی بعد از غلبه اعراب در سال 651 میلادی ادامه یافت. در خارج از ایران اصطلاح شمشیر تنها به یک نوع از شمشیر ایرانی که خمیدگی زیادی دارد اطلاق می شود. به هر حال همان طور که من در بالا بیان کردم، باید در نظر داشت که اصطلاح شمشیر یک کلمه ایرانی است برای رجوع به هر نوع شمشیر و بدون توجه به شکل آن و این نیز مهم است که توجه داشته باشیم، اگرچه شمشیر و بدون توجه به شکل آن و این نیز مهم است که توجه داشته باشیم، اگرچه شمشیر خمیده ایرانی در طی دوره صفویه به اوج شهرت رسید، اما شمشیرهای دولبه مستقیم هنوز توسط سپاه قزلباش به کار برده می شد. Allan اظهار می کند که شمشیرهای مرسومی که توسط ایرانیان در دوره صفویه به کار می رفت، شمشیر خمیده یک لبه بود که شکاف زیادی در هنگام ضربه ایجاد می کرد و مناسب ترین سلاح برای استفاده در سواره نظام بود. هرچند او اشاره دارد به این که، طبق اسناد و مدارک Tenreiro وی بیان می کند که قزلباش ها در زمان شاه اسماعیل هر دو شمشیر خمیده و شمشیرهای دولبه مستقیم را به کار می گرفتند.
Allan نمونه خوبی از شمشیرهای دولبه را در اوایل دوره صفویه شرح می دهد. این شمشیر به طرف نوک نازک شده، و تیغه مسطح و از زاویه بر شی تیغه شکل لوزی شکل دارد، تیغه با دو شیار همگرا ادامه یافته و این شیارها تا وسط تیغه ادامه دارند.
همچنین نمونه هایی برای شمشیرهای دولبه ایرانی از اواخر قرن 15 میلادی با تیغه های پهن وجود دارد. Allan توضیح داده که یکی از این نمونه ها در موزه Kunsthistorisches در وین نگهداری می شود. اگرچه تیغه این شمشیر دولبه متعلق به اواخر قرن 15 میلادی، ایرانی است، ولی دسته و بلچاق آن اروپایی است و روشن است که دسته بعداً بر روی تیغه نصب شده است. تیغه 89/6 سانتی متر طول دارد و 5/1 سانتی متر پهنا و با طلا و نقره تزئین شده است. طول کلی شمشیر همراه با دسته اروپایی آن 113/2 سانتی متر است. طبق نظر Allan این تیغه به یکی از چهار شمشیر موجود در کلکسیون هایی دروین، مونیخ و در سدن تعلق دارد. تمام این شمشیرها مستقیم و دولبه هستند که نقش جدال اژدها و یک سیمرغ را نشان می دهند.Allan عقیده دارد که این نقش ها بر نفوذ چینی ها گواهی می دهد و بنا بر این نظریه اژدها و سیمرغ از طریق حمله مغول ها به ایران در قرن سیزدهم میلادی به هنر ایران معرفی شده بودند، اگرچه این نکته را باید مدنظر قرار داد که اژدها و سیمرغ افسانه ای هر دو در اوایل شاهنامه به طور مشخص آمده است. این واقعیت را نیز باید توجه داشت که فردوسی اساس شاهنامه اش را بر اسطوره های قدیمی ایرانی بنا نهاده است. پرواضح است که این دو مخلوق در اسطوره شناسی ایرانی خیلی قبل تر از امکان پذیرش آنها از فرهنگ چینی ها موجودیت داشته اند. معطوفی (528:1378/1999) بیان می کند که شمشیرهای مستقیم دولبه با نقش جدال میان اژدها و سیمرغ قبلاً در دوره تیموریان استفاده می شده، زمانی که آنان شمشیرهایی با تیغه های خمیده را نیز به کار می بردند. همچنین در طی دوران قاجار(1925-1794) دیده شد که تعدادی شمشیر با تیغه های مستقیم ساخته شده است. شاهان قاجار خودشان را وارثان سنت های صفویه می دانستند، چنان که نیاکانشان در دربار صفویه در اصفهان دوره دیده بودند. بنابراین درست کردن شمشیرهای مستقیم آنان بنا بر یک شیوه و سنت قدیمی بود. به عبارت دیگر سازندگان شمشیرهای مستقیم در زمان قاجار، به احتمال زیاد سنت های قدیمی تر را از دوره صفویه تعقیب می کردند.
لبدینسکی(1) (5:1992) بیان می کند که بعدها شمشیرهای مستقیم (شامل شمشیرهای مستقیم قاجاریه) دارای همان ویژگی هایی بودند که انواع اولیه آنها در قرون وسطی داشتند. شمشیرهای مستقیم ایرانی از قرون هفدهم و هجدهم میلادی تیغه هایی دارند که نوک آن گرد شده، ته بلچاق آن رو به پایین است و سردسته سه گوش دارند. بنابراین از همان خصوصیات دسته که در بعضی از شمشیرهای قدیمی تر موجود است، بهره گرفته اند.
تزئینات ضمیمه: سمبل گرایی اژدها
دسته شمشیرهای مستقیم شامل دو نیمه متفاوت از فلز جوش خورده به یکدیگر است. فلز جوش خورده معمولاً بدون درز پدیدار می شود و معمولاً محل اتصال آن بر قطعات را نمی توان دید. زبانه تیغه در میان دسته جا داده شده است و مواد چسبناکی که آب شده در داخل آن ریخته و بعد از خشک شدن زبانه تیغه به دسته متصل می شود. هیچ پرچی برای محکم تر کردن آن از میان زبانه نمی گذرد. یکی از خصوصیات جالب این شمشیرها وجود دو سر اژدها و یا سر دو اژدها به سبک خاص است که در پایان بلچاق دیده می شود. تحلیل ریخت شناسی سرهای اژدها بر روی شیء فلزی نشان می دهد که سرهای اژدها نه تنها بر دسته شمشیر، بلکه همچنین بر تعدادی از اشیای فلزی از قبیل علم های ایرانی از قرن چهاردهم میلادی ظاهر شده است Allan و Gilmour اشاره می کنند که علم های فلزی سلطنتی، مذهبی و ارتشی در عهد ایران باستان نیز به کار می رفته اند؛ همان طور که نمونه های علم های مفرغ لرستان، ساسانیان و هخامنشیان قبل از اسکندر مقدونی نیز دیده می شوند. مشابه سرهای اژدهای روبه پایین همانند آنهایی که بر دسته شمشیرهای مستقیم ایرانی وجود دارد، بر روی علم های از نیمه دوم قرن چهاردهم میلادی به عنوان تزئینات ظاهر شده و احتمالاً به عنوان نشان نظامی سلطنتی به کار می رفته است. اگرچه بسیاری از علم های مختلف وجود داشت، اما یک طرح خاص با مرکز گلابی شکل با نشان تزئینی و دو اژدها که سرهایشان به نسبت از داخل به سمت خارج چرخیده، از اواسط قرن پانزدهم میلادی، مدتی به عنوان طراحی علم غالب شد.نمادگرایی سلطنتی اژدها همان طور که توسط Melikianchirvani مطرح شده، باعث می شود بتوان نتیجه گرفت اژدهاهایی که بر ته بلچاق شمشیرهای مستقیم نمود پیدا کردند، در اصل نشان هایی بودند که برای اشاره به نمادگرایی سلطنتی به کار می رفت. شاید استفاده از اژدها بعدها به انواع مختلفی از اشیای فلزی گسترش یافت، اما تعابیر دیگری از مفهوم اژدها وجود داشت.
Allan و Gilmour اشاره دارند که یک سازنده شناخته شده هم عصر آنان از اصفهان به نام حسین بهمن اظهار می دارد که سرهای اژدهای پیرامون مرکز صفحه مشبک حک شده علم ها برای محافظت از آیات قرآن با دمیدن آتش تعبیر شده است. سرهای اژدها بر روی علم ها با سرهای اژدها بر روی دسته شمشیرهای مستقیم ایرانی از دوره قاجار یا حتی قبل از آن، مشابه هستند.
شمشیرهای مستقیم اولیه با تاریخ قبل از قرن هفدهم میلادی همگی بدون استثنا، اژدهایی ترسناک همراه با شاخ و دندان دارند همانند آنهایی که بر روی بلچاق های شمشیرهای مستقیم که تیغه قرن شانزدهم و دسته قرن هفدهم است. در مقایسه سرهای اژدها بر روی علم های شیعه و سرهای اژدها بر روی بلچاق های شمشیرهای مستقیم دوران قاجار، به نظر می رسد در سرتاسر این دوره زمانی، اژدها به صورت اهلی و رام ظاهر شده و در زمان قاجار دندان و شاخ اژدهای وجود ندارد و حذف شده است.
طبق نظر آلن و گیلمور(446:2000)، در روی سنگ های چخماق آتشزنه که در نقاشی های ترکمن قرن پانزده میدی نقش شده اند، اژدهاها مهاجمی تر به نظر می رسند و با دندان های به شدت ترسناک ظاهراً آماده جنگ هستند. این سرهای اژدهاهای مهاجم به اشیای متنوع فلزی متصل بودند. بسیاری از آنان با شاخ ها و نمونه های بسیاری با دندان ها وجود داشتند که به درنده خو بودنشان تأکید می ورزید. آلن و گیلمور همچنین به یک آتش افروز سنگ آتش زنه با سر اژدها اشاره می کنند که هم در قسمت سر و هم در بخش انتهایی بدن به لحاظ تقارن و نقش و نگار اسلیمی از ظرافت بیشتری برخوردار است و قدمت آن به اوایل دوره صفویه برمی گردد و تلفیقی از هنر اقوام تیموری و ترکمن است.
اگرچه سرهای اژدها بر روی انتهای بلچاق شمشیر بعدها در قرن پانزدهم تا شانزدهم میلادی ظاهر شدند، اما کاربردشان بر روی علم ها، در ایران رواجی بس طولانی داشت. به این موضوع (Wilcox (2001:13 تصریح می کند که اشکانیان و ساسانیان علم ها را در اشکال و اندازه های متنوع به کار می بردند. از گزارش های تاریخی رومی چنین برمی آید که بزرگ ترین واحد ارتش اشکانیان شامل 1000 سرباز بود که اژدها نامیده می شدند و علم هایی به صورت اشکال اژدها با خود حمل می کردند. علم های اژدها به صورت قدرتمند و ترسناکی درست شده و سر هر کدام به شکل اژدهایی که بر نیزه سوار شده بود، گردن اژدها خیلی شبیه بادنمایی بود که باد در آن دمیده می شد. این بادنما پر از باد می شد و شبیه به دم اژدها حرکت می کرد و نیز سر وصدای شبیه حیوانات از خود خارج می کرد(نگاه کنید به ذکاء: 1350:1971). ذکاء همچنین اظهار می دارد اشکانیان بودند که خصوصاً اژدها را می پسندیدند، اما دلیل این موضوع هنوز روشن نیست، پادشاهان اشکانی گردن بندهایی با تصویر اژدها می انداختند که گردن را فرا می گرفت(بدن شکل ماربود)؛ این مطلب در سکه های اشکانی کاملاً مشهود است. (Titley 1350/1971) بیان می کند که اژدهاهای ایرانی در مقایسه با اژدهاهای چینی که خصوصیت بی خطر و دوستانه ای دارند، درنده خو و ستیزه جو هستند. تفاوت جالب توجه دیگری که مغایرت دارد با نقش های هنر چینی، این است که در هنر چینی اژدها و سیمرغ با هم دوست هستند درحالی که در هنر ایرانی در اغلب کشمکش ها، این دو مخلوق هر یک با دیگری در موقعیت های درگیری، دشمنانی مهلک هستند.
در افسانه های ایرانی نماد اژدها تهدیدی است برای همه و خیلی از اوقات، تمامی ساکنان یک منطقه را از بین می برد. از این رو در شاهنامه از قهرمانان انتظار می رفت که در رویارویی مستقیم و تن به تن و یا با استفاده از ترفندهای هوشمندانه، اژدهاها را بکشند. بدین ترتیب استفاده از اژدها بر روی شمشیر از دیرباز معنایی فرهنگی در ایران داشته است.
انواع شمشیر مستقیم
همان طور که در بالا توضیح داده شد، در طی حکومت تیموریان شمشیرهای مستقیم با دسته هایی که در پایان بلچاق آن سرهای اژدها بودند با مهارت تمام ساخته می شد. این سنت ساخت، در دوره صفوی و بعدها در زمان قاجار ادامه یافت. در دوران قاجار ساخت شمشیرهای مستقیم با تیغه های قلم زنی شروع شد. این تیغه ها معمولاً در امتداد طول آن همراه با نوشته ها ونقش ها و طرح های گلدار قلم زنی می شد. به هر حال می بایست به این نکته توجه شود که این چنین قلم زنی، محدود و منحصر به شمشیرهای مستقیم نمی شد. نمونه هایی از شمشیرهای خمیده با همان طرح و الگوهای قلم زنی شده و همچنین تعدادی از سلاح های دیگر از قبیل زره ها، سپرها و تبرها وجود دارد.
به طور کلی، تیغه های شمشیرهای مستقیم ایرانی در دوره قاجار به دو نوع مختلف طبقه بندی می شوند:
شمشیرهای مستقیم با تیغه های فولاد بوته ایشمشیرهای مستقیم قلم زنی شده با فولاد یکنواخت
شمشیرهای دارای فولاد بوته ای معمولاً طرحی شامی دارند و با درجات مختلف به لحاظ کیفیت و یا تزئینات یافته می شوند. بعضی عالی ودارای دسته های میناکاری شده و بعضی دسته های طلاکوبی شده یا طلاکوبی مکرر دارند. همه شمشیرهای مستقیم دوره قاجار بلچاق هایی روبه پایین را که در پایان به سراژدها ختم می شوند، ندارند. بعضی از بلچاق های شمشیرهای قاجار در پایان آن کفگیری شکل است. یک نمونه از آن در موزه نظامی تهران به شماره 117 نگهداری می شود که قلم زنی بسیار زیبایی با طرح های گلدار در پایه تیغه آن دارد. دسته آن شبیه همان شمشیرهای مستقیم دیگر قاجاریه است، اما انتهای بلچاق به یک دگمه یا برآمدگی تمام شده مانند شمشیرهای خمیده ایرانی منتهی می شود. این نمونه یک تیغه آب دار با طرح شامی دارد. اما جالب ترین خصوصیت آن این است که تیغه به سمت نوک پهن می شود که برای این نوع از شمشیر غیرمتعارف است.
تیغه های فولاد یکنواخت(کربن بالا) یا با تزئینات قلم زنی شده در پایه و یا تیزآب شده و یا در واقع بدون تزئینات در کل آن نیز پیدا می شوند. تیزآب در مقایسه با با قلم زنی کار کم قوتی است. تیزآب در دوران قاجار توسعه یافت و نسبت به قلم زنی کم خرج تر بود(نگاه کنید به 1985:1 Motamen Reid). آلن و گیلمور، مراحل تیزآب را طبق معیارهای آن موقع توضیح می دهند که در ادامه آمده است:
ابتدا نوشته ها را در روی سطح تیغه با لاک الکل می نویسند. بعد از این که نوشته ها خشک شد، فولاد را دراسید فرو می برند. در نتیجه نوشته ها برجسته و زمینه اندکی خورده می شود. کیفیت تیزآب در این تیغه ها نسبت به یکدیگر بسیار تفاوت دارد. بعضی از شمشیرها به لحاظ کیفیت تیزآب از کیفیت بالایی برخوردار می شوند، که مشخص می شود مراحل تیزآب تا چندین بار تکرار شده است؛ درحالی که بعضی از آنها از کیفیت ضعیفی برخوردارند.
همچنین این موضوع نیز مهم است که محقق شود، بعضی از این تیغه های تیزآب شده از تیغه تیزی برخوردار است. بعضی از آنها فقط از قسمت سومین بخش انتهایی نزدیک نوک شمشیر تیز هستند. این نکته باید یادآوری شود که تیغه های تیزآب شده لزوماً به این معنا نیست که تیغه های آنها کاربردی نیستند؛ تمای ساطورهای قصابی که مورد استفاده قرار می گرفت، به همین روش تیزآب شده بود.
همان طور که در بالا مطرح شد، در یک سیر زمانی شمشیرهای خمیده جایگزین شمشیرهای مستقیم شدند، اما این بدان معنا نیست که ساخت شمشیرهای مستقیم یکسره متوقف ماند و ناگهان در دوره قاجار دوباره ساخت آنها از سر گرفته شد. نمونه هایی از تیغه های دولبه ایرانی از دوره تیموریان و بعد از آن وجود دارد. صفویان همچنین پافشاری کردند که خودشان را به شمشیرهای دولبه در نبرد چالدران مجهز کنند. جای تعجب نیست که شاهان قاجار که خودشان را وارثان دودمان صفویه مطرح می کردند، شمشیرهای دولبه مستقیم را به همان اندازه بسازند. این احتمالاً ادامه یک سنت قدیمی ساخت شمشیرهای دولبه در ایران بود و نه احیای تیغه های عرب، اسلامی صدراسم که توسط نیروهای مسلمان مورد استفاده قرار می گرفت.
پی نوشت ها :
* دکتر مشتاق خراسانی در دانشگاه های آلمان، آمریکا و اسپانیا به تحصیل در رشته های زبان انگلیسی، مدیریت صنعتی و نیز زبان اسپانیایی در مقطع فوق لیسانس و دکترای زبان انگلیسی پرداخته و نویسنده کتاب Arms and Armor From Iran (The Bronze Age to the End of the Qajar Period( است. این کتاب در سال 1378 برنده جایزه کتاب سال شد. گفت وگو با دکتر مشتاق خراسانی در شماره اردیبهشت ماه دانشمند منتشر شده بود.
** دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ و خزانه دار جنگ افزار مؤسسه فرهنگی موزه های بنیاد مستضعفان
1. Lebedynsky
آصف محمد هاشم(1382). رستم التواریخ: سلاطین سلسله های صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه به تصحیح عزیزالله علی زاده تهران: انتشارات فردوس
استرآبادی، میرزا محمدمهدی(1370). تاریخ جهانگشای نادری. مقدمه از عبدالعلی ادیب برومند. تهران: سروش.
رموز حمزه(1359). تهران: شرکت چاپ کتاب.
صبا، فتحعلی خان کاشانی. شهنشهنامه. نسخه دستخطی مشهد: آستان قدس رضوی.
نادری، امیرالشعرا (1346) ظفرنامه، تهران: انتشارات ملی مالک.
داستان حسین کرد شبستری(1382) به تصحیح عباس شبگاهی شبستری. تهران: مؤسسه انتشارات فرهنگی.
معطوفی؛ اسدالله(1378). تاریخ چهار هزار ساله ارتش ایران: از تمدن عیلام تا 1320 خورشیدی، جنگ ایران و عراق. دو نسخه تهران: انتشارات ایمان.
Allan. James(2003). Early Safavid Metalwork.
In: Jon Thompson and Sheila R.
Canby (eds.), Hunt for Paradise, Milan: Skira Editore, pp. 203-247.
Allan, James and Brian Glimour (2000).Persian Steel: The Tanavoli
Collection. Oxford: Oxford University Press.
Haase, Claus-Peter, Jens Krger and Ursula Lienert (eds.) (1993). Oriental
Splendour: Islamic Arg from the German Private Collections. Hamburg: Edition Temmen.
Lebedynsky, Iarslav (1992). Les Armes Orien- tales. La Tour du Pin: Editions
du Portail.
Levykin, A.K. (2002). Catalog descriptions (34-57 , 59-69). In: V. Tumanovskiy
and V. Polushkina (eds.), Armoury Champer of the Russian Tsars: One
Hundred Items from the Russian Emperors, St Petersburg: Atlant.
Motamen Reid, Mehry (1985). Persian Etching Designs. Maryland: Stemmer
House Publishers.
Titley, Norah M(1979). Dragons in Persian, Mughal and Turkish Art. London:
British Library.
Wilcox, Perer (2000). Rome's Enemies (3). Oxford: Osprey Publishing.
منبع:دانشمند-ش551
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}